دانلود تحقیق رشته روانشناسی

بررسی عوامل موثر در عملکرد تحصیلی

 
 
 
 
 
 
 عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی عبارتند از:
1.عوامل فردی: هدف، انگیزه، هوش، توجه، برنامه‎ریزی، ابعاد شخصیتی و آمادگی جسمی و روانی
2.عوامل خانوادگی و اجتماعی: شرایط عاطفی و امنیت خانواده، شرایط اجتماعی و اقتصادی، تحصیلات و سطح فرهنگ خانواده، تعداد اعضای خانواده و سبک والدینی.
3.وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده
 
چندین مطالعه به شرایط اقتصادی– اجتماعی خانواده (هوی ، 2005)، سطوح آموزشی والدین، منابع آموزشی در خانه (مولیس ،2000)، زبان رایج در خانه در مقابل زبان آزمون(هوی،  2002) به عنوان  عواملی که می‌توانند واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند، اشاره کرده اند(مهدوی، 1384).
گزارش کلمن تحت عنوان برابری فرصت تحصیلی در سال 1966 نشان داد که تجهیزات مدارس اثر قاطعی بر پیشرفت دانش آموزان ندارد  و کیفیت معلمان نیز دارای اهمیت چندانی نیست در عوض این وضعیت خانواده است که اثر تعیین کننده  ای بر عملکرد درسی دانش آموزان دارد(بیکر ،  ترجمه نایبی، 1385). کول (1990) وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده را مهمترین  عامل پیش بینی کننده دانسته است(هوی، 2005).
 
میلون  (2002) نشان داد که عامل وضعیت اقتصادی – اجتماعی  متغیر پیش بین قابل اعتمادی برای عملکرد مدرسه ای است. میلون نشانگرهایی چون دانش آموزانی که غذای مدرسه را صرف نمی کنند و یا غذاهای ارزان قیمت  خریداری می کنند و دانش آموزان تک والد و میزان درآمد سالانه والدین را  معرفی کننده متغیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی  در نظر گرفت و نتایج تحقیق میلون نشان داد  متغیر دانش آموزانی که غذای مدرسه را صرف نمی کنند و یا غذای ارزان قیمت می خرند، قوی ترین پیش بینی کننده نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. ترکیب متغیرهای فوق قدرت پیش بینی نمره ها را  افزایش می داد. پاورز (2003) نیز در تحقیقی که علاوه بر متغیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی ، متغیرهای میزان تحصیلات معلمان و  سابقه تدریس معلمان را  برای پیش بینی عملکرد دانش آموزان در نظر گرفته بود و متغیرهای مربوط به وضعیت اقتصادی – اجتماعی  که در نظر گرفته بود، شبیه متغیرهای آزمون شده میلون بود ، نیز به این نتیجه دست یافت که وضعیت اقتصادی – اجتماعی 57% از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین می کند. اکپالا و اسمیت (2001) نیز نشان دادند که ارتباط منفی و معنی داری بین عملکرد تحصیلی و وضعیت اقتصادی – اجتماعی وجود دارد (وولسی ، 2006).
 
پاپاناستازی (2002) در تحقیق خود در کشور قبرس بین رابطه وضعیت اقتصادی  - اجتماعی پایین و پیشرفت ریاضی رابطه منفی به دست آورده است. وی همچنین ذکر کرده است که در آمریکا و ژاپن نیز مشابه این نتیجه گزارش شده است.بعضی محققان به رابطه وضعیت اقتصادی اجتماعی و تأثیر آن بر نگرش نسبت به یادگیری نیز تحقیقاتی انجام داده اند. مارکولیدز، هک و پاپاناستازی (2005) نشان دادند که دانش آموزان با موقعیتهای اقتصادی– اجتماعی بالاتر، نگرش مثبت تری نسبت به یادگیری ریاضیات دارند.
 
 
 
4.عوامل آموزشگاهی:مهارت معلمان، شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیلی، تعداد دانش‎آموزان کلاس و ترکیب آن‎ها، متناسب بودن هدف‎ها و محتوای برنامه‎ها با نیازها، استعدادها و علایق دانش‎آموزان، متناسب بودن مقررات، کتاب‎های درسی و مواد آموزشی، تسهیلات مدرسه و انتظارات مدرسه از دانش‎آموزان( بیابانگرد، 1382).
5. جنس: تحقیقات نشان می‎دهد که جنس رابطه چندانی با پیشرفت تحصیلی ندارد. با وجود این میانگین نمرات پسران در دروسی مانند ریاضی و توانایی‎های فضایی نسبت به دختران از سطوح بالایی برخوردار است ( هایدا و همکاران 1990 و هلپون، 1996، نول  و هدکس ، 1998).
 
هالپرن (2000) عنوان می‎کند که تفاوت میان توانایی‏های کلامی و فضایی در بین مردان و زنان چندان درست نیست و این تفاوت‎ها  در حوزه‎های کوچکی از استعدادهای فضایی و کلامی می‎باشد و در تحقیقات اخیر با استفاده از تست‎های استاندارد شده، نشان دهنده بهبود توانایی زنان در تکالیف فضایی می‎باشد( لینور ، دیویس ، اکلس ، 2003).
 
2-2-1-3.  ویژگی‎های‎شخصیتی و نقش آن در عملکرد تحصیلی:
موفقیت در تحصیل نقش مهمی را در ایجاد فرصت‎های آینده دانش‎آموزان دارد. آموزش خوب و قوی می‎تواند همزمان هم ناظر به آینده بوده و هم از تجارب و یافته‎های گذشته بهره ببرد. در واقع آموزش مؤثر بین آینده، حال و گذشته ارتباط ایجاد می‎کند. هر کسی برای تأثیر گذاشتن روی دیگران نیاز به یادگیری خوب دارد و این مستلزم بهره گیری از آموزش قوی است (بریتزمن، 2003). محققان دریافته‎اند که موفقیت در تحصیل و پیشرفت در این زمینه تنها در نتیجه هوش و امکانات سخت افزاری موجود در محیط نیست بلکه آنچه نقش مهمی در این زمینه ایفا می‎کند جنبه‎های روانی و روانشناختی افراد همانند ابعاد شخصیتی و سبک‎های یادگیری است( بوساتو و همکاران، 2000، پرموزیک، 2003). به عنوان مثال کتل عنوان می‎کند که در گستره موفقیت تحصیلی شخصیت نقش بزرگتری را نسبت به هوش بازی می‎کند. بر طبق نظر اکرمن، تئوری PPKI  ادعا می‎کند که صفات شخصیتی نقش مهمی در رشد و توسعه دانش و آگاهی فرد، راهنمایی و چگونگی رویارویی با محرک‎ها را بازی می‎کند. این نظریه عنوان می‎کند که عوامل غیر عقلانی مانند صفات شخصیتی  و سبک‎های یادگیری به طور معناداری با پیشرفت تحصیلی در آمیخته است.
 
پرداختن به ارتباط بین ویژگی‎های شخصیتی و موفقیت تحصیلی هم ارزش تئوریکی داشته و هم سودمندی بالینی دارد. از نطر بالینی می‎تواند ارتباط ویژگی‎های شخصیتی با دستاوردهای زندگی واقعی، بخصوص عملکرد تحصیلی را تعیین کند. از نظر تئوریک نیز می‎تواند مصاحبه یا پرسش‎نامه‎ای را برای پیش‎بینی عملکرد تحصیلی از روی ویژگی‎های شخصیتی ایجاد کند که نتایج مهمی را در طراحی مناسب هر سیستم آموزشی به دنبال خواهد داشت( پرموزیک و فارنهام، 2003).در طول دهه گذشته تأکید روزافزونی به اهمیت و نقش متغیرهای شخصیت در پیشرفت تحصیلی شده و متغیرهای شخصیتی خاصی را در موفقیت عملکرد تحصیلی مهم می‎دانند( مک آیلاری  و بانتینگ ، 2002).( لانس بری، سودارگاس ، گیبسون  و لئونگ ، 2005 )، عنوان کردند که صفات شخصیتی با توانایی تحصیلی دانش‎آموزان یعنی پیشرفت تحصیلی در رابطه است از طرفی این صفات می‎توانند پیش‎بینی کننده ترک تحصیل باشند.
 
اگر چه ارتباط مستقیمی بین موفقیت در مدرسه و ویژگی‎های شخصیتی به طور گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است، استفاده از مدل پنج عاملی شخصیت به عنوان چارچوبی برای سازماندهی تحقیقات قبلی پیشنهاد گردیده است( لایدرا و همکاران، 2007 و کونارد، 2006). پرموزیک و فورنهام عقیده دارند با توجه به نتایج گسترده پیرامون رابطه میان صفات شخصیتی و پیشرفت تحصیلی می‎توان گفت که پرسش‎نامه نئو می‎تواند سهم مهمی در پیش‎بینی موفقیت تحصیلی باشد.
 
نتایج تحقیقات نشان می‎دهد که پنج عامل بزرگ شخصیت، می‎تواند به خوبی عملکرد تحصیلی را پیش‎بینی کند( پرموزیک و فورنهام، 2003؛ لایدرا و همکاران، 2007 و کونارد، 2006). به طور مثال نتایج تحقیق پرموزیک نشان می‎دهد که روان‎رنجوری با عملکرد تحصیلی رابطه معکوس دارد، در صورتی که وظیفه‎شناسی و سازگاری، پیشرفت تحصیلی بالایی را به همراه دارد. کاستا و مک‎کری (1992)، بیان کردند که عامل مهم شخصیتی که به طور مداوم می‎تواند پیشرفت تحصیلی را پیش‎بینی کند، گشودگی است، که به پذیرفتن ایده‎های جدید و گرایش به جستجوی تجارب علمی جدید اشاره دارد. بلیکل (1996) دریافت که گشودگی نسبت به تجارب با عملکرد تحصیلی ارتباط مستقیمی دارد. باربارانلی (2003)، به این نتیجه رسید که ارتباط منفی بین برون‎گرایی و همچنین ارتباط مثبت بین درونگرایی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. همچنین او دریافت که روان‎رنجوری در همه سطوح ارتباط منفی با نمرات دانش‎آموزان دارد. به نظر می‎رسد که اضطراب و نگرانی از عوامل تهدید کننده موفقیت هستند. برون‎گراها نیز ترجیح می‎دهند که فعالیت اجتماعی بیشتری داشته باشند تا فعالیت‎های تحصیلی، که این موضوع می‎تواند تأثیر زیان بخشی در تحصیلات افراد داشته باشند(لیدرا و همکاران، 2007).
 
هاون و همکاران(2002)، در تحقیق خود بر روی ویژگی‎های شخصیتی نشان داد که بین نوروزگرایی و پیشرفت تحصیلی ارتباط منفی وجود دارد. پائون و آشتون(2001)، نیز نشان دادند که وظیفه‎شناسی و گشودگی دو بعد مهمی هستند که به طور مستقیم با پیشرفت تحصیلی رابطه دارند، از این رو انتظار می‎رود که این ویژگی‎ها همبستگی نیرومندی با سایر عوامل مربوط به پیشرفت داشته باشند. ولی در تحقیقی لاوسون  دریافت که گشودگی ارتباط منفی با عملکرد و یادگیری دارد( زویک و وبستر، 2004). لازم به ذکر است تاریخچه فرد در موفقیت و پیشرفت تحصیلی می‎تواند شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار دهد و از طرفی  والدین معمولاً در قبال پیشرفت و ویژگی نسبت به فرزندان پاداش می‎دهند. بنابراین پیشرفت تحصیلی و شخصیت به طور دو جانبه و با تقویت یکدیگر می‎توانند زمینه سلامت روانی را فراهم سازند.
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
2-2-1. عملکرد تحصیلی 2

2-2-1-2. عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی عبارتند از: 5

2-2-1-3.  ویژگی‎های‎شخصیتی و نقش آن در عملکرد تحصیلی: 8

2-2-1-4. خانواده و نقش آن در عملکرد تحصیلی 11

2-2-2. درگیری والدین در امور تحصیلی 13
2-2-2-2. الگوی روابط والد و فرزند 13
2-2-2-3. سبك‌های والدین 14
2-2-2-4. تحصیلات والدین 15
2-2-3. عوامل مربوط به محیط آموزشی 16
2-2-3-1. كیفیت در آموزش 16
الف: امکانات آموزشی 18
ب: ارتباط معلم و دانش‌آموز 19
2-3-1. پیشینه پژوهش: 21
فهرست منابع 25