دانلود پایان نامه رشته مدیریت

مبانی تئوریک مدیریت دانش

 
 
 
 
 
 مبانی تئوریک مدیریت دانش
 دانش چیست؟
صاحبنظرانی مثل داونپورت و پروساک (۱۹۹۶)، نوناکا و تویاما  (۲۰۰۰)، استیو هالس  (۲۰۰۰)  و کارل ویگ  (۲۰۰۲) متفق‌القول هستند که سطح تکامل دانش از اطلاعات و داده ها بیشتر بوده و دربرگیرنده  هردوی آنهاست و همچنین سطح تکامل اطلاعات از داده بیشتر بوده و در برگیرنده  آن نیز می باشد. وجود داده برای شکل‌گیری اطلاعات و وجود اطلاعات برای ایجاد دانش ضروری است.
 
 
1. داده
داده ها اولین سطح دانش را تشکیل می دهند و عبارتند از ارقام، اعداد، نمودارها و نظایر اینها که به خودی خود تولید معنی نمی-کنند(بارنی ، ۱۹۹۱). سازمان های نوین، معمولاً داده ها را در یک سیستم اطلاعاتی ذخیره می کنند. این داده ها توسط واحدهایی نظیر واحد مالی، حسابداری و بازاریابی به سیستم تزریق می شوند. پاسخگویی به نیاز مدیران و دیگر بخش های سازمان، تاکنون بر عهده واحدهای مرکزی اطلاعات سازمان بوده است، سازمانها و شرکتهای مختلف، مدیریت داده ها را از نظر کمی بر حسب ظرفیت، سرعت و هزینه ارزیابی می کنند، چه هزینه هایی برای بازخوانی یک واحد داده به مصرف می رسد؟ با چه سرعتی می توان داده را به سیستم منتقل كرد؟ ظرفیت سیستم چقدر است؟ وقتی به داده ها نیاز است آیا به موقع در اختیارمان قرار می گیرد؟ آیا نیازهای ما را تامین می کند؟
 
همه سازما‌‌ن‌ها به انواع داده ها احتیاج دارند. نگهداری سوابق و بایگانی، نقطه کانونی فرهنگ داده به شمار می رود و مدیریت مؤثر داده ها در موفقیت آنها نقش بسزایی دارد. بعضی از سازمان-ها به اشتباه فکر می کنند، داده های بیشتر نسبت به داده های کمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با استفاده از آنها می-توانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینکه داده های زیاد، کار تشخیـــص داده های مربوط و درک آنها را دشوار می کند. دلیل اساسی‌تر اینکه داده ها فاقد معنی قابل استفاده اند، یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب، تهی هستند. داده ها را می توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری به شمار آورد، چرا که نمی توانند عمل لازم را تجویز کنند. داده ها نشانگر ربط، بی‌ربطی و اهمیت خود نیستند، اما به هر حال برای سازمان‌ها و مخصوصاً سازمان های بزرگ اهمّیت زیادی دارند (داونپورت و پروساک، 1381).
 
 
2.اطلاعات
دومین سطح دانش را اطلاعات تشکیل می دهد. این سطح، داده های کمی خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دار شوند. این داده ها هم دانش را نشان نمی دهند. آنها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات هستند، اطلاعاتی که مدیر می تواند به کار گیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی را انجام دهد. اطلاعات غالباً تشکیل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه می کند که بزرگتر از آن چیزی است کـــه از داده های خام مکشوف می‌گردد. ولی نظریه پردازان و دست اندرکاران دانش همگی بر این باورند که این اطلاعات است و نه دانش.
 
اگرچه خط و مرز بین دانش و اطلاعات روشن نیست، لیکن چند ویژگی وجود دارد که این دو را از هم جدا می کند.
1- سطح ظرافت: اطلاعات غالباً به موقعیت‌ها، شرایط، فرآیندها و یا هدف‌های خاص اشاره دارد. در این صورت در برگیرنده  سطحی از ظرافت و دقت است که آن را برای کار مورد نظر مناسب می‌کند. ورای موقعیت یا کار خاص، اطلاعات تا زمانی که به دانش تبدیل نشود، کم ارزش خواهد بود. برای مثال، اطلاعات در خصوص محصول الف چیزهای زیادی در خصوص محصول ب آشکار نمی کند. ولی دانش، کاملاً انتزاعی است و به گونه ای طراحی شده که بتواند ظرافت خاص را از بین برده و کاربرد وسیع-تری داشته باشد. 
2- زمینه: اطلاعات معادل داده ها در متن  است. زمینه ممکن است محصول مشتری یا فرآیند کسب‌وکار باشد و شکل اولیه داده ها را تا سطح اطلاعات ارتقا دهد. زمینه ، اطلاعات را برای مدیریت جهت تصمیم گیری و برنامه ریزی مفید می کند. مدیر نتایج معناداری را در خصوص معاملات با بررسی و بازبینی داده ها استخراج می کند. برای اینکه داده مفید واقع شود، باید در درجه اول در زمینه قرار گیرد.
 
3- دامنه : دامنه اطلاعات بطورکلی محدود به زمینه  ای است که در آن ایجاد می شود. اطلاعات فروش به مدیران در خصوص فروش مطالبی ارائه می دهد، دانش در این خصوص فراتر عمل می کند و در موقعیت‌های گوناگون کاربرد دارد، داشت.
 
4- به هنگام بودن: اطلاعات بر زمان مبتنی است و بنابراین، به-طور مداوم در حال تغییر است. به مجرد اینکه داده جدید، اخذ شود، اطلاعات جدیدی مورد نیاز خواهد بود، به عنوان مثال اطلاعات ماه اسفند با اطلاعات ماه فروردین، به احتمال زیاد، متفاوت خواهد بود زیرا داده های تشکیل دهنده  آنها تغییر پیدا کرده است. دانش به علت بار معنایی زیاد خود، حساسیت زمانی کمتری دارد. دانشی که از اطلاعات دیروز و امروز به دست آمده، می تواند برای درک اطلاعات فردا به کار رود (رادینگ ، ۲۰۰۵).
 
 
 
3. دانش
به هنگام تحقیق در مدیریت دانش، تعریف دانش از ضروریات به شمار می رود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقاً متوجه  نمی شوند که به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا این اصولاً چنین دانشی برای اعمال مدیریت دارند یا خیر؟.
دانش، فراتر از داده ها و اطلاعات است. تراگل، دانش را اینگونه تعریف نموده است:
دانش= اطلاعات در متن + ادراک
 
اکثر مردم، به طور شهودی فکر می کنند که دانش، وسیع‌تر، عمیق-تر و غنی تر از داده ها و اطلاعات است. مردم معمولاً هنگام گفت و گو درباره صاحبان دانش، تصویر کسانی را که ارائه می دهند که در زمینه ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد، عمیق تر و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده اند. مردم لفظ دانشمند یا دانشور را برای یادداشت، کتاب راهنما و یا پایگاه های اطلاعاتی به کار نمی برند، حتی اگر این موارد بوسیله افراد صاحب دانش تدوین شده باشند (داونپورت، پروساک، 1379). داونپورت و پروساک در مقاله ای با عنوان «اصول مدیریت دانش» دانش را اینگونه تعریف کرده اند:
 
«ترکیبی منعطف و قابل تبدیل از تجارب، ارزش‌ها، اطلاعات معنی-دار و بینش های متخصصان که چارچوبی را برای ارزیابی و انسجام اطلاعات و تجارب جدید ارائه می دهد.» (داونپورت و پروساک ،۱۹۹۶).
 
بلاکر هم در تعریف دانش گفته است که: دانش، یعنی موضوعی چند لایه، پیچیده، پویا و انتزاعی که در ذهن انسان نهفته است(بلاکر، ۱۹۹۵). تعریف دانش در این پایان نامه مبتنی بر تعریف هوبر (هوبر ، ۱۹۹۱) و نوناکا (۱۹۹۴) از دانش است. آنها معتقدند که دانش عبارت است از اعتقاد و باوری که منجر به افزایش توان بالقوه پدیده ها برای اقدامات و تصمیمات اثربخش می شود. در این تعریف چند نکته اساسی نهفته است: اول اینکه دانش الزاماً موجب اثربخش شدن اقدامات و تصمیمات نمی شود و این اثربخشی تابع عوامل مختلفی است (که این عوامل در بخش های بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.) دوم اینکه، در این تعریف، پدیده ممکن است فرد، گروه یا سازمان و حتی جامعه باشد. سوم اینکه، دانش در درون افراد نهفته است و لذا از اطلاعات و داده متمایز می گردد. مطابق این تعریف، دانش به اطلاعاتی گفته می شود که از این طریق فرآیندهایی مثل ژرف اندیشی و تبادل نظر و یادگیری در ذهن افراد و یا گروه‌ها پردازش شده است، لذا اطلاعات ماده خام ایجاد دانش است که ممکن است در کتاب ها، گزارشات، فایل های کامپیوتری و ... گرفته  باشد (آلوی ، ۲۰۰۰).
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
2-1-مقدمه 10
2-2- مدیریت دانش 10

2-3- مبانی تئوریک مدیریت دانش 11

2-3-1- دانش چیست؟ 11
2-3-2-روابط داده، اطلاعات و دانش 15
2-3-3- عناصر دانش 16
2-3-4- ویژگی های دانش 19
2-3-5-انواع دانش 22
2-3-5-1- انواع دانش از نظر نوناکا 22
2-3-5-2-انواع دانش از نظر جورنا 23
2-3-5-3-انواع دانش از نظر ماشلوپ 24
2-3-5-4- طبقه بندی بلاکلر از دانش 25
2-3-5-5- طبقه بندی لیدنر و علوی از دانش 26
2-4-مدیریت دانش چیست؟ 26
2-4-1-انتقادات وارد بر مدیریت دانش 27

2-4-2- تاریخچه و علل پیدایش مدیریت دانش 29

2-4-3- تكامل مدیریت دانش 31
2-4-4- ظهور مدیریت دانش 32
2-4-5-فرآیند تكامل مدیریت دانش 33

2-4-6-چرخه مدیریت دانش 37

2-4-6-1-تولید دانش 37
2-4-6-2-جمع‏آوری دانش 42
2-4-6-3- الگوبرداری 44
2-4-6-4- دسته‏ بندی دانش 46
2-4-6-5- ذخیره دانش 46
2-4-6-6- انتشار دانش 50
2-4-6-7- بکارگیری دانش 54
2-4-6-8- یکپارچگی دانش 54
منابع و ماخذ