دانلود پایان نامه رشته معارف و الهیات

تبیین و تفسیر معرفت شناسی و نظریات صدرا در باب معرفت شناسی

 

 

 

 

ساختار تحقیق

           تحقیق حاضر در دو بخش  تنظیم شده است. در بخش اول معرفت­شناسی به معنای مرسوم آن مطرح شده است. معرفت­شناسان معاصر معرفت را به باور صادق موجه تعریف می­کنند. از همین رو معرفت­شناسی معاصرحول سه عنصر باور، صدق و توجیه دور می­زند. در پی این تحلیل، بیشترین تلاش معرفت­شناسان به تبیین و تفسیر این سه مؤلفه به­خصوص توجیه معطوف بوه است. به­طوری­که توجیه از چالش برانگیزترین عناصر معرفت به حساب آمده و معرفت­شناسی معاصر بیشتر با این مؤلفه گره خورده است.

بخش دوم از این نوشته  به ذکر نظریات صدرا در باب معرفت­شناسی مطلق پرداخته شده است تا واضح شود که وی از میان نظریات مطرح در باب صدق و توجیه، چه رویکردی را در پیش گرفته ­است؛ چرا که برای ورود به بحث اصلی ـ معرفت­شناسی دینی صدراـ لازم و ضروری است تا ابتدا معرفت­شناسی به معنای عام آن از منظر ایشان خوب فهمیده شود.

 

 

 

          1-1.معرفت شناسی در جهان غرب

1-1-1. اهمیت معرفت شناسی

 مهم­ترین مشخصه انسان خردورزی است. همین ویژگی است که او را از جرگه حیوانات خارج می­کند. انسان با عقل خود، بسیاری از حقایق عالم را کشف کرده است و به امید شناخت حقایق بیشتر به راه خود ادامه می­دهد. بی­تردید بدون شناخت، زندگی ممکن نخواهد بود. ابتدایی­ترین شناخت که انسان با حیوان در آن مشترک است، ابتدایی­ترین نیاز به شناخت را پوشش می­دهد؛ یعنی نیاز به حفظ بقا و دفع خطرات احتمالی. اما به مراتب این شناخت در انسان پر رنگ­تر می­شود و آن زمانی است که انسان به قوه تعقل در می­آمیزد و قدم به دنیای بزرگ­تری می­گذارد. دنیایی که پر از مجهولات است و منتظراین است که معلوم شود. این نوع شناخت با حقیقت انسان مرتبط و متعامل است. حس حقیقت­جویی که از بدو تولد در درون انسان ریشه دوانیده است لحظه­ای او را به حال خود وا نمی­گذارد وپی در پی او را تحریک به جستجو و طلب می­کند. جستجوی هر آن­چه که این حس را تسکین دهد و به آرامش برساند. بشر با این حس است که تمدن را پدید آورده است؛ تمدنی که هیچ­گاه در حیوانات به چشم نمی­خورد.

بدین­گونه هر روز اسراری از این جهان پیچیده بر ملا می­گردد و آدمی را غرق در شگفتی   می­سازد. با تمام این تفاصیل بر هیچ یک از ما پوشیده نیست که در بیشتر مواقع، نیز، آدمی به خطا رفته است. در رسیدن به مجهولی بارها طعم شکست را چشیده است و از دست­یابی به واقع بازمانده است. هنوز گره­های کور بسیاری وجود دارد که گشوده نشده­اند، با این­که بارها جهت گشودنش تلاش شده است. ولی هر بار بیش از پیش ناتوانی بیداد می­­کند. سؤال این است که انسان از کجا می داند که هر آن­چه که کسب کرده است واقعیت دارد؟ به چه طریقی می­تواند ادعا کند بعضی راه­ها را به خطا رفته یانرفته؟ اگر معتقد به این هستیم که عقل حقایق هستی را بر ما معلوم می­کند، خود این چه مکانیسمی دارد؟ و توان آن در دست­یابی به حقیقت چه­قدر است؟ و تحت چه شرایطی قادر است به شناخت دست یازد؟

قهراً پاسخ به سؤالات فوق دغدغه آدمی است؛ دغدغه کسی که خواهان یافتن حقیقت ناب و خالص و خلاصی از شک و تردید است. این­گونه سؤال و جواب­ها در حوزه­ای به نام معرفت شناسی[4]­سکنی گزیده است. حوزه­ای که هر آن کس که در پی دست­یابی به معرفت حقیقی است ناچار باید قدم در آن گذارد. ازاین رو ضروری است که درابتدا به بحث معرفت شناسی ومسائل آن بپردازیم .

 

1-1-2. تعریف معرفت شناسی  

          معرفت شناسی که از ریـشه یونانی ''Episteme'' به معنـای شناخت و ''Logos'' به معـنایدانش و نظریه گرفته شده است، به معنای شناخت شناسی می­باشد.[5]معرفت­شناسی شاخه­ای از فلسفه است. بسیاری از فلاسفه اتفاق نظر دارند که معرفت شناسی محوری­ترین مسئله در فلسفه است. زیرا اگر فلسفه را به شناخت حقایق اشیاء تعریف کنیم لازم است قبل از آن ماهیت خود شناخت محرز گردد. شناخت چیست؟ چه عواملی باعث حصول شناخت می­شود؟ آیا اصلاً شناخت حاصل شدنی است؟ چگونه می توان به حقیقت دست یافت؟... همه این سؤالات در حوزه معرفت­شناسی مورد بررسی قرار می­گیرد.

 

1-1-3. تحلیل معرفت

معرفت شناسان معاصر رویکردی تحلیلی نسبت به معرفت دارند. مسئله تحلیل یا تعریف معرفت از مباحث بسیار دشوار و مورد اختلاف در معرفت شناسی معاصر است.[6] در رابطه با معرفت سه امر را باید از همدیگر تفکیک کرد. این تفکیک بستگی به این دارد که مقصود ما از کاربرد معرفت چیست. گاهی همین که واژه معرفت را روشن ساختیم و کاربردها و معانی مختلف آن را دانستیم،کفایت امر می­کند. بیان و ایضاح معنای واژه "know" کاری لغت شناسانه یا معنا شناسانه است.

در برخی اوقات هدف نحوه دست­یابی انسان به معرفت است که امری روانشاسانه است. گاهی نیز آن­چه که مدّ نظر است این است که جهت دست­یابی به معرفت چه شرایطی باید مهیا شود تا ما به مقصود نائل شویم که این بر عهده فیسلوف است و از راه تحلیل فلسفی معرفت  میسر است. بسیاری از معرفت شناسان صرفاً به ایضاح معنای واژه "know" اکتفا و به تحلیل فلسفی آن وقعی نمی­نهند. در معرفت شناسی رویکرد روان­شناسانه از دایره بحث بیرون است.[7] از این رو ما نیز  ابتدا معرفت را از منظر لغت­شناسی مورد لحاظ قرار داده و در ادامه تحلیل فلسفی آن را به نظاره خواهیم نشست.

 

 


[1]. و هو الإتصال بالمعقولات و مجاورة الباری و التجرد عن المادیات (ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، چاپ سوم ( بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1981)، ص2.                  

[2]. ملاصدرا، الشواهدالربوبیة فی المناهج السلوکیة،( تصحیح، تحقیق و مقدمه  مصطفی محقق داماد) چاپ اول( تهران: بنیاد حكمت اسلامی صدرا ، 1382)،ص 433.

 

[3] . همو، تفسیر القرآن ،الطبعه الاولی ( قم: بیدار، 1366) ، ج2، ص55ـ56.

[4].Epistemology.

[5].پل موزر ودیگران، درآمدی موضوعی بر معرفت شناسی معاصر، (ترجمه رحمت الله رضایی)، چاپ دوم(قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) 1387)، ص 19، لویس پویمن، معرفت شناسی، (ترجمه رضا محمد زاده) چاپ اول (تهران:دانشگاه امام صادق، 1387) ص 74.

[6].محمد حسین زاده،  پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، چاپ دوم ( قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385)، ص 43.

[7].همان،ص49.

 
 

 

فهرست مطالب

ساختار تحقیق.. 1

ملاصدرا و اهمیت معرفت دینی.. 1

معرفت شناسی.. 4

1-1.معرفت شناسی در جهان غرب... 5

1-1-1. اهمیت معرفت شناسی.. 5

1-1-2. تعریف معرفت شناسی.. 6

1-1-3. تحلیل معرفت.. 6

1-1-3-1. معنای لغوی واژه معرفت.. 7

1-1-3-1-1. معرفت از راه آشنایی.. 7

1-1-3-1-2.  شناخت مهارتی.. 8

1-1-3-1-3.  معرفت گزاره ای.. 8

1-1-3-2. تحلیل فلسفی معرفت گزاره ای.. 9

1-1-3-2-1. باور. 11

1- 1-3-2-2. صدق.. 11

1-1-3-2-2-1. مطابقت.. 12

1-1-3-2-2-2. صدق و انسجام. 13

1-1-3-2-2-3. صدق و ارزش پراگماتیسم. 14

1-1-3-2-3. توجیه. 15

1-1-3-2-3-1. مبناگروی.. 16

1-1-3-2-3-2. انسجام گروی.. 18

1-2. معرفت شناسی از دیدگاه صدرا 18

1-2-1. اهمیت معرفت شناسی.. 18

1-2-2.تعریف معرفت.. 19

1-2-3. عناصر معرفت.. 22

1-2-3-1. باور. 22

1-2-3-2. صدق.. 22

1-2-3-3. توجیه. 24

1-2-3-3-1.تعریف بداهت.. 24

1-2-3-3-2. اقسام بدیهیات.. 25

1-2-3-3-3. معیار توجیه گزاره های نظری و صعود معرفتی.. 28

1-2-4. انواع ادراكات.. 29

1-2-4-1. حس و ادراکات حسی.. 31

1-2-4-2. عقل و ادراکات عقلی.. 32

1-2-4-3. قلب و ادراکات شهودی.. 34

1-2-4-3-1.الهام. 38

1-2-4-3-2. وحی.. 39

فهرست منابع و مآخذ. 43